سمیرا حسن زاده
به گزارش اقتدار لرستان ، همه به یاد داریم روزهای نخست ورودمان به مدرسه که چه احساس غریب و دلتنگی خانواده داشتیم. ما کودکان دهه شصتیها و اوایل دهه هفتاد که شاید بیشتر این حس را تجربه کردهباشیم، چرا که آن زمان کمتر کودکی به دوره پیش دبستانی یا مهدکودک میرفت و به یکباره با برگزاری جشن غنچهها به کلاس اول پا میگذاشتیم، و آن معلم کلاس اول بود که با مهربانی و صفای خود همچون مادر آرامبخش بچه ها در مدرسه بود.
حرفه معلمی، افتخاری ارزنده و برخوردار از شرافت و منزلتی بیبدیل است و معلم بعنوان عمود ساحت اخلاق، معرفت و اندیشه، پرچمدار عرصه علم آموزی و اسباب نجات بشریت از گرداب جهل و نادانی است.
معلمان مانند انبیا، نور حق و کلام اعظم الهی را در جهان منتشر میکنند و رایحه معطر اندیشه را در عالم میپراکنند و بار خطیر تربیت انسان را به دوش میکشند؛ چه نیکوست در طلیعه این مناسبت، یک عزم ملی در برداشتن گامی محکم و استوار بویژه در نهادهای فرهنگی و فرهنگ ساز برای ارتقای ساحت ارزشمند تعلیم و تربیت شکل گیرد.
کلماتی که بر تخته سیاه مینویسی، ابرهای بهاری اند که باران را به تشنگی گلبرگها مهمان میکنند. همه اتفاقهای تو به گل سرخ میرسند. پنجرههای کلاست را با پروانهها فرش کرده ای و دیوارهای کلاست را با بوسه شاپرکها، کاغذدیواری. نیمکتهای کلاس، مثل کلام تو هیچ گاه بوی کهنگی نمیگیرند. کلاست باغچه ای از گلهای همیشه بهار است که عطر زندگی را از جانت میکنند.
نفسهایت رسولان روشنی اند. کلمات تو ساده ترین شکل ترجمه خورشید است؛ وقتی بر روی مستطیل جامانده بر دل دیوار مینویسی و نور را نقاشی میکنی. گرد گچهای سفید که بر شانههایت مینشیند، انگار با لبخندی مهربان، دماوند در مقابلمان ایستاده است؛ با همان سربلندی همیشگی.
اگر کسی چروکهای پیشانی ات را دنبال کند، به رنج باغبانی میرسد که سالهاست گلهایش را از بیم خزان، به بهارهای در راه سپرده است، باغبانی که هر صبح، با لبخندی بی پایان، بهار را به باغش دعوت میکند.
همه جادههایی که تو نشان میدهی، به «خرد و روشنی» میرسند. صدای گامهایت، زمزمه محبتی است که پیام آور دنیایی از مهربانی است.
صدایت، قاصدکهایی اند که خبر از آینده ای روشن، از روزهای نیامده برایمان میآورند. همیشه خستگیهایت را پشت لبخندهای ما گم میکنی؛ لبخندهایی که بوی افتخار و غرور و سربلندی میدهند، لبخندهایی که بوی امید میدهند، لبخندهایی که بوی بالندگی میدهند. ما ماهیان قرمز کوچکی هستیم که غیر از آب ندیدیم و از هم میپرسیم آب را و تو رودی هستی که به اقیانوسهای دور، پیوندمان میدهی و آب را برایمان بخش میکنی.
تو ابری؛ جان تشنه کویری ما را از باران دانش سیراب میکنی. تو چشمه ای هستی که زلالی را در زیر سایه درخت دانایی، به ما تعارف میکنی. تو به ما یاد میدهی تا مثل همه پرندهها پرواز کنیم و یادمان میدهی که خویش را به خداوند برسانیم؛ مثل تمام آههایی که از دلهای سوخته میآید. وقتی که مثل همیشه آرام آرام شروع میکنی به صحبت کردن، انگار قناریهای مست، دارند بهار را آواز میکنند! دستهای گرمت را میفشاریم که گرمترین دست دوستیهاست.
آب حیات، همین کلماتی اند که تو به ما میآموزی، بی آنکه چشم طمعی داشته باشی؛ تنها لبخند ما کافیست. کلماتی که تو میآموزی، هیچ گاه فراموش نخواهیم کرد. ما درس چگونه زندگی کردن را از تو آموخته ایم و تمام دار و ندارمان، کوله باریست از آموختههای تو که سالها پیش از مسافر شدن، در دستهایمان نهادی تا سربلند به مقصد برسیم.
همیشه دلگرممان کردی تا جادههای پرپیچ و خم زندگی را با امیدواری طی کنیم. حالا که باغچه زیبایت به بار نشسته، بخند؛ بخند مثل همیشه، تا ما همه خستگی راه را فراموش کنیم. بخند، زیبا بخند! بهار جاودانه گلهایی که تو پرورش دادی مبارک باغبان؛ خسته نباشی!
۱۲ اردیبهشت سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری در گاهشمار کشور با عنوان «روز معلم» نامگذاری شده است که این روز برمعلمان دلسوز سرزمینم مبارک باد .
انتهای پیام/
https://eghtedarelorestan.ir/?p=17967